فصل الخطابـــــ

فصل الخطابـــــ

اینجا قطعه ای از بهشت است
نه با قلم که با خون باید نوشت

با نظراتتون مرا در هرچه بهتر شدن این خانه مجازی یاری کنید. جهت تبادل لینک ابتدا ما را با نام "فصل الخطاب" را در وب خود قرار دهید سپس اطلاع دهید تا شما را لینک کنیم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیت الله خامنه ای» ثبت شده است

سید ما

می گویند/

فتنه ایی بزرگ در راه است

/اما چه باک/ تا قافله سالار تویی...



منبع :(einlam.ir)
  • امیر قلیزاده

مکرر اتفاق افتاد که سر قضایای مختلف با برادران مسئول می نشستیم و فکرهایمان را تبادل میکردیم و مشکل را در مجموعه ای می‌گذاشتیم و خدمت امام می بردیم.

 

او بود که با نظر صائب و اراده ای قوی و ایمان و توکل بی نظیر خود، مشکل را حل می کرد. خدا شاهد است که در مدت عمر خود کسی را در این حد از توکل و حسن ظن به خدا ندیده و نشنیده ام. ایشان مشکل را حل و گره را باز می کردند.
امروز این پدر خانواده و آن متکای محکم و کسی که خاطرمان آسوده بود که در مشکلات به او مراجعه خواهیم کرد، در میان ما نیست. بخاطر دارم که مادر اسیری – نمی دانم در تبریز بود یا در جای دیگر- به من گفت که بچه ام اسیر بود ، امروز خبر آمد که شهید شده است. شما برو و به امام بگو که فدای سرتان؛من ناراحت نیستم. این زن وضع خیلی عجیبی داشت.
دیدم جمعیت را می شکافد و می آید. نمی گذاشتند که بیاید.من گفتم که بگذارید بیاید، ببینم چه می گوید.آمد و این حرف را زد.از این حرف من خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. وقتی که خدمت امام آمدم یادم رفت که اول بگویم. بعد که بیرون آمدم، یادم آمد. به یکی از آقایان که در آنجا بود،گفتم به امام عرض بکنید یک جمله ماند.ایشان ، پشت در حیاط اندرونی آمدند ، من هم به آنجا رفتم . وقتی حرف آن زن( مادر شهید) را گفتم، امام چنان چهره ای نشان دادند و آنچنان رقتی پیدا کردند و گریه شان گرفت که من از گفتنش پشیمان شدم.
(منبع:برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای مراسم بزرگداشت امام اول خرداد ۱۳۶۹)-پایگاه اطلاع رسانی سپاه عاشورا

  • امیر قلیزاده