همان جایی که وقتی میرسی لباس از تن در نیاورده و گرد راه نریخته می ری زیارت، غسل هم نمی خواهد. هرچه خسته تر باشی و ژولیده تر به حال و هوای اینجا قریب تری! خسته و گرسنه و تشنه بار سفر را میگذاری و می روی به سمت حرم. اذن دخول هم ندارد این حرم. اذن دخولت ورودی کربلاست که اینجا همه اش حریم ماست.
" أ أدخل " ها را باید از سرزمین خودت بخوانی.
اجازه ها را باید از خانه ات، از خانه ی دلت بگیری؛ که از همان لحظه ی عزم ، زائر می شوی و کربلایی. اذن دخولت در کربلا می شود حرم عباس و به قول خودمون " مسئول دفتر امام حسین "!
الف.قاف
جسورانه دل رهبر شکستید
خیال کردید که در کوفه نشستید
علی هفتاد میلیون یار دارد
هزاران مالک و عمار دارد
چه سلمان ها به دورش در طوافند
چه شمشیر ها به اذنش در قلاف اند
فقط کافیست تا با یک اشاره
جهان کفر گردد پاره پاره
بسی ناسزاها بسیجی شنید
صبوری نمود و بصیرت گزید
به لطف خدا چونکه دی ماه شد
دل خلق از آن فتنه آگاه شد
به روز نهم محشری شد به پا
تو گویی زمین لرزید از این سپاه
خدایا به این خلق بی واهمه
عیان کن چهره مهدی فاطمه